از من گرفتی خلوت بکر جهانت را

 می خواستم مهتاب باشم آسمانت را

 

می شد اگر می خواستی مانند تن پوشی

 دور تن ام محکم بپیچی بازوانت را

 

هم دوست دارم غرق عشقی آتشین باشی

 هم تشنه ام نفرین کنم همبستران ات را

 

تنها شرابت را بنوش و دلربایی کن

 بی من ننوش اما تو جام شوکرانت را

 

بوسیدن تو آرزویی غیر ممکن نیست

 من می رسانم بر لبم یک روز جانت را

 

الهام دیداریان



تاريخ : شنبه 7 آذر 1394برچسب:الهام دیداریان, | 17:53 | نويسنده : آریا |

 

دو جام قبل و ... دو تا بعد کار می چسبد

 دو جام بعد در آغوش یار می چسبد

 

همین که مست شوی... حس کنی که خوشبختی

 در اوج تلخی این روزگار می چسبد

 

مرا بخواه و به من چای و بوسه وعده بده

 قرار تو به من بی قرار می چسبد

 

بچنگ جسم مرا عاشقانه ... چون شیری

 که ناگهان به گلوی شکار می چسبد

 

چقدر مست در آغوش بودنت خوب است

 چقدر بوسۀ بی اختیار می چسبد

 

مرا رها کن و بگذار منتظر باشم

 برای بوسه کمی انتظار می چسبد

 

الهام دیداریان

 

 



تاريخ : چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:الهام دیداریان, | 18:26 | نويسنده : آریا |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 59 صفحه بعد